استعفای دولت بازرگان:
دولت امریکا امیدوار بود با دخالت دولت مهندس بازرگان هرچه سریعتر مسئله خاتمه پیدا کند. بروس لینکن که به وزارت خارجه ایران پناهنده شده بود با وزیر خارجه امریکا تماس گرفته و می گوید یزدی وزیر خارجه ایران تلاش زیادی برای حل مسئله کرده ولی کسی حرف او را گوش نمی کند. با آیت الله بهشتی هم که از نزدیکان آیت الله خمینی است تماس گرفته ولی او هم از اشغال کنندگان سفارت پشتیبانی کرد. (12)
روز 13 آبان 58 (مطابق با چهارم نوامبر 79) لانه جاسوسی امریکا اشغال شد و در پی حمایت های رهبر انقلاب از دانشجویان دولت مهندس بازرگان دو روز بعد استعفا داد.
امام خمینی استعفای دولت موقت را در حالی پذیرفت که انتظار نمی رفت و اعضای هیئت دولت انتظار داشتند که امام خمینی مانند دفعات قبل با استعفای آنها مخالفت کند و آنان بدین وسیله دانشجویان را برای آزادی گروگانها تحت فشار قرار دهند و امام خمینی ضمن قبول استعفای دولت، بجای معرفی دولت جدید، حکومت را تا تشکیل اولین مجلس شورا، به شورای انقلاب واگذار کرد و شورای انقلاب برخلاف دولت موقت یکدست نبود و مرکب بود از عناصر میانه رو، تندرو، روحانی و غیر روحانی. با کناره گیری دولت موقت و واگذاری امور به شورای انقلاب همه خوش بینی های دولت امریکا برای خاتمه گروگانگیری به یاس مبدل شد و امید به حل سریع مسئله را بر باد داد و بر اضطراب آنها افزود. آنها اینک در برابر سرسختی رهبری انقلاب قرار گرفته بودند.
انفعال گروههای چپ و معادلات سیاسی جدید:
در پی تصرف لانه جاسوسی امریکا توسط "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام "موضع نیروهای مذهبی انقلاب به ماورای چپ رفت و جلو تکرار تجربه سال 32 را گرفت که امریکا و انگلیس توانسته بودند با عمده کردن خطر کمونیزم، بخشی از نیروهای انقلابی را جدا کرده و آنان را از روی این ترس و توهم بی تفاوت ساخته یا در برابر نهضت قرار دهند.
از سوی دیگر مبارزه با امپریالیسم از انحصار گروههای چپ خارج شد و آنها را که فخر پیشتازی جنبش بین المللی سوسیالیستی را بر نیروهای مذهبی انقلاب می فروختند پس راند و دنباله رو ساخت. آنها در دو راهی بن بست قرار گرفتند. اگر در برابر تسخیر لانه جاسوسی سکوت می کردند دیگر در ادعای مبارزه با امپریالیسم صادق نبودند و نزد هواداران خویش زیر سوال می رفتند و آشکار می شد که هدف از این شعارها کسب وجهه و پز ضد امپریالیستی و ایجاد جنگ روانی - تبلیغی با رقبای مذهبی است و اگر به تائید آن می پرداختند از برج پیشتازی فروآمده و به دنباله روی از نیروهایی کشیده می شدند که تا دیروز لقب ارتجاع، ایادی امپریالیسم، سازشکار و ... بدانها داده بودند و همه بافته های قبلی شان پنبه می شد. آنهایی هم که حسن نیت نشان می دادند از ناتوانی نیروهای مذهبی در استمرار مبارزه و سرانجام به سازش کشیده شدن با امپریالیسم و تیغ کشیدن بروی نیروهای انقلابی و چپ سخن می گفتند.
سازمانها و گروههای چپ تا ساعت ها و بعضا تا چند روز آشفته و سردرگم بودند و اوجگیری احساسات ضد امریکایی در سراسر ایران و امواج بی پایان مردمی در حمایت از "دانشجویان خط امام" و تظاهرات شبانه روزی مردم آنان را چنان به حاشیه افکند که برای حفظ موقعیت در حال سقوط خود به دنباله روی کشیده شدند و به صدور بیانیه در حمایت از دانشجویان خط امام پرداختند و چون اکتفا به صدور بیانیه، از نظر افکار عمومی، ناشی از اجبار برای حفظ حیثیت تلقی می شد و لذا باز هم به معنای رودررویی با مردمی بود که آنها مدعی نمایندگی شان بودند، ناچار به سازماندهی تظاهرات و راهپیمایی در حمایت از اشغال لانه جاسوسی و دانشجویان خط امام شدند تا بدینوسیله صداقت ضدامپریالیستی خود را به اثبات رسانند.
بنابراین همان شرایطی که از زمینه های تسخیر لانه جاسوسی بود با این اقدام دگرگون شد و هولناک ترین ضربه حیثیتی، روانی، تبلیغی و سیاسی بر سازمانهای چپ در ایران وارد شد. امام خمینی از شرایط جدید بوجود آمده برای رسوایی و انفعال سازمانهایی که ادعاهای پرطمطراق داشتند استفاده کرده و در موضع گیری های علنی خود در قبال اشغال سفارت امریکا طی بیاناتی در 16/ 8/ 58 با اشاره به اینکه خطر دخالت نظامی خارجی مطرح نیست فرمودند:
توطئه گران بجای استفاده از قوای خودشان برای دخالت نظامی، از قوای خود ما استفاده می کنند و نمونه اش کردستان است که در آنجا نیروهای ارتش را می کشند و سر می برند و سپس می افزایند: " این اشخاصی که هی فدایی خلق خودشان را معرفی می کنند من در این چیزهایی که برای پشتیبانی از این جوان ها بود که آنجا را [سفارت امر یکا] گرفتند به گوش من نخورد که اینها پشتیبانی کرده باشند، اگر اینها امریکایی نیستند چطور پشتیبانی نکردند از اینها؟ اگر اینها مال شوروی هستند خودشان یا خیر ملی هستند، آدمی که ملی است با امریکا خوب دشمن است، همانطوری که همه ملت ما دشمن است ... ما و شمایی که و ملت ما که دشمن شماره یکش را امریکا می داند و حالا هم که جوان ها رفتند آنجا را گرفتند، دیدند که مرکز توطئه بوده آنجا، بگوش من نخورد که از [طرف] این فدائیان خلق یک پشتیبانی از اینها شده باشد."
با گذشت اندک زمانی گروهها که در ابتدا غافلگیر شده بودند روش های جدیدی را برای موضعگیری در برابر اشغال لانه جاسوسی سازمان دادند. برخی از آنها مانند سازمان مجاهدین خلق کوشیدند بر موج سوار شوند. یکی از روش های آنان برای خروج از انفعال و دنباله روی و بازگشت به موقعیت پیشتازی در ذهن اعضا و هواداران خود این بود که دست به اقدامی برای همعرض شدن با دانشجویان خط امام بزنند و لذا همراه با مردم و دانشجویان و نیروهای سپاه پاسداران (یکروز پس از اشغال سفارت
امریکا در تهران) هواداران سازمان مجاهدین خلق نیز طبق یک دستورالعمل سازمانی در تبریز و شیراز به کنسولگری امریکا حمله کردند و آنجا را تصرف نمودند و حتی پس از درخواست مقامات مسئول مبنی بر تخلیه آنجا، هواداران آنها محل را ترک نکردند و در آنجا ماندند تا از ارج و اهمیت اقدام دانشجویان خط امام بکاهند یا در مرکز توجه جهانی قرار گرفتن با آنها شریک شوند و از ارج عظیمی که آنها بدست آورده اند تغذیه کنند.
سناریوی امریکائی برای مقابله با بحران گروگانگیری
دولتمردان امریکایی در ابتدا انتظار داشتند که سفارت فقط چند ساعت در اشغال بوده سپس دانشجویان محل را ترک کنند چه تا آن هنگام اشغال طولانی هیچ سفارتی در جهان سابقه نداشت آنهم سفارت بزرگترین قدرت امپریالیستی در یک کشور جهان سومی. با طولانی شدن گروگانگیری، در روز دوم اشغال سفارت (برابر پنجم نوامبر) "کمیته ویژه هماهنگی برای رسیدگی به اشغال سفارت" تشکیل شد در حالی که هیچیک از افراد نمی دانستند این بحران 14 ماه دیگر ادامه خواهد یافت. به نوشته برژینسکی این کمیته هفته ای چند بار به ریاست او تشکیل جلسه می داد و شخصیت های مختلفی از معاون رئیس جمهوری، وزیر خارجه، وزیر دفاع، رئیس سازمان سیا، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح امریکا، وزیر خزانه داری، وزیر دادگستری و رئیس ستاد کاخ سفید، مشاورین حقوقی و مطبوعاتی رئیس جمهور در آن شرکت می کردند. این کمیته عهده دار وظایف متنوعی در زمینه هماهنگ ساختن اقدامات دیپلماتیک، نظامی و مالی و بررسی نامه ها و اعلامیه ها و امور مربوط به سیاست داخلی و روابط عمومی بود و چند گروه تخصصی هم با این کمیته همکاری می کردند. گروهی به سرپرستی لوید کاتلر، مسائل حقوقی را دنبال می کرد، گروهی به سرپرستی ونس (وزیر خارجه) و براون (وزیر دفاع) فعالیت های دیپلماتیک را و گروه ویژه ای هم که فقط بروان و جونز (رئیس ستاد مشترک) و ترنر (رئیس سیا) و برژینسکی (مشاور امنیت ملی) در آن عضویت داشتند راه حل های نظامی را بررسی می کردند.
با طولانی شدن ماجرا، دولت امریکا به این نتیجه می رسد که "گره این کار فقط به دست آیت الله خمینی گشوده خواهد شد" و تصمیم گرفته می شود که کارتر نماینده ویژه ای را نزد ایشان بفرستد. پس از مباحثاتی، پیشنهاد می شود رمزی کلارک دادستان پیشین امریکا که در پاریس نیز به دیدار امام خمینی رفته بود به همراه ویلیام میلر از کارکنان سابق وزارت خارجه که چندی در تهران خدمت کرده و قادر بود به زبان فارسی تکلم کند، بعنوان نماینده ویژه کارتر عازم تهران شوند. کارتر علیرغم انتقاداتی که به کلارک داشت به گمان اینکه او می تواند مورد اعتماد رهبران ایران باشد او را مامور کرد و روز ششم نوامبر 1979/ 15 آبان 1358 با یک هواپیمای نظامی عازم تهران شدند. روز 16 آبان / 7 نوامبر رادیو تهران با قطع برنامه های خود اعلام کرد که امام خمینی طی بیانیه ای گفتند که هیچکس حق مذاکره با امریکا را ندارد. روزنامه های پنجشنبه 17 آبان با تیتر درشت "امام: نه "و "هیچکس حق ندارد با امریکا مذاکره کند" خبر را منعکس کردند.
روزنامه اطلاعات در صفحه اول نوشت: دیشب فصل تازه ای در تاریخ دیپلماسی گشوده شد. دیشب آغاز تحولی بود در روابط بین ضعیف و قوی، بین مستضعف و مستکبر، دیشب یک رهبر انقلابی، سنت نامیمون مذاکرات ملاحظه کارانه بین قوی و ضعیف را ... در هم شکست. کارتر رئیس جمهور نیرومندترین کشور استعمارگر جهان ... از لحاظ سیاسی در تنگنا قرار گرفته به شیوه مذاکرات دیپلماسی متوسل شد... اما رهبر انقلاب ایران در پیامی که جهان را از قاطعیتش حیران کرد دست رد به سینه او زد. سپس متن پیام امام خمینی را بدین شرح نقل کرده است:
"از قرار اطلاع، نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیم دارند به قم آمده و با اینجانب ملاقات نمایند لهذا لازم می دانم متذکر شوم دولت امریکا که با نگهداری شاه اعلام مخالفت آشکار با ایران را نموده است و از طرفی دیگر آنطور که گفته شده ست سفارت امریکا در ایران محل جاسوسی دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامی است لذا ملاقات با من به هیچ وجه برای نمایندگان ویژه ممکن نیست و علاوه بر این:
1- اعضای شورای انقلاب به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند.
2- هیچیک از مقامات مسئول حق ملاقات با آنانرا ندارند.
3- اگر چنانچه امریکا شاه مخلوع این دشمن شماره یک ملت عزیز ما را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسی بر ضد نهضت ما بردارد راه مذاکره در موضع بعضی از روابطی که به نفع ملت است باز می باشد" (13)
با انتشار این بیانیه، هیئت امریکایی در ترکیه متوقف شد تا موضع حکومت ایران روشن شود وزارت امور خارجه ایران که دو روز قبل با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرده بود که یک هیئت امریکایی پس از تصویب شورای انقلاب از طرف دولت امریکا به ایران می آیند تا با مقامات دولت جمهوری اسلامی مذاکره کنند در چهارمین اطلاعیه خود در ساعاتی قبل از بیانیه امام خمینی نیز مجددا همان مضامین را تکرار کرده بود.
انتشار این خبر در سطح جهان، شکست سیاسی و تحقیر بزرگی را برای امریکایی ها بدنبال داشت و در افکار عمومی امریکا نشانه عجز دولت تلقی شد و دولتمردان امریکا نیز به این نتیجه رسیدند که برای حل مسئله گروگانها، راهی سخت و دشوار در پیش است.
در پی این اقدام، موجی از احساس غرور آمیخته با هیجان در مردم ایران بوجود آمد، مردمی که همواره غرور ملی شان در برابر قدرتها شکسته شده بود و شخصیت آنها تحقیرهای بسیار شده بود. سازمانهای چپ، مارکسیست و اسلامی با انتشار بیانیه هایی به تحسین این اقدام شجاعانه پرداختند و مردم در تماس های روزمره خود به اعتماد به نفس و اقتدار یک پیرمرد 80 ساله در برابر یک ابرقدرت با دیده اعجاب می نگریستند. و از آن سخن می گفتند که تا چندی پیش از بزرگترها شنیده می شد مگر امریکا با آنهمه قدرتش می گذارد شاه سقوط کند و مگر می توان شاه را که پشتوانه اش امریکا و غرب است از اریکه قدرت به زیر کشید، امریکا می تواند همه چیز را کن فیکون کند و ...
و آنروز برخورد قاطع امام خمینی با امریکایی ها، اعتماد به نفس و احساس قدرتی را در مردم ایجاد کرد و مردم دانستند که می توان در مقابل امریکا ایستاد و آنرا تحقیر کرد.
این نخستین تدبیر کاخ سفید بی حاصل بود. روز 18 آبان 58/ نهم نوامبر 79 یعنی 5 روز پس از اشغال سفارت، در حالی که ماموریت کلارک و میلر از قبل شکست خورده بود، جلسه کاخ سفید با حالت غم انگیزی آغاز می شد و برژینسکی پس از استماع گزارشات ونس وزیر خارجه که در آن هیچ نشانه ای از حل سریع مسئله دیده نمی شد، تز خود را مبنی بر دادن اولتیماتوم به ایران و شدت عمل نشان دادن اظهار کرد و استدلال های خود را بیان نمود و ونس نیز با رد نظریات او روش خویشتن داری و حل مسالمت آمیز مسئله را توصیه کرد.
نظرات شما عزیزان: